مداد سفید..

هر کجا هستی جهادی کار کن، جهاد ادامه دارد، جنگ ادامه دارد...

مداد سفید..

هر کجا هستی جهادی کار کن، جهاد ادامه دارد، جنگ ادامه دارد...

چند شب بود میخواستم مطلبی بنویسم، اما هر کاری میکردم نمیتوانستم کلمات را به صورت مسالمت آمیز کنار هم بنشانم، انگار حرف ها هم حرف های مرا نمی فهمیدند، بالاخره هر چه که بود تمام شد و کلمات هم مانند ظریف و دار و دسته اش کمی از موضعشان عقب نشستند و به این حقیر بی وجود اجازه ی نگارش چند خطی را دادند

میخواهم این بار از خودمان بنویسم، از مایی که چند وقتی ست مارک دار شده ایم به نام "حزب اللهی" و "انقلابی"، دیگر خسته شده ام از اینکه فقط از دیگری بنویسم، میخواهم اینبار از حزب اللهی ها بنویسم، شاید قلمم تلخ یا تند باشد ولی هر طعمی که داشته باشد، بنظرم از گندهایی که بعضی اوقات ما حزب اللهی ها بالا می آوریم تلخ تر نیست....

میخواهم برای اینکه مطلبم خوب فهمیده شود ( هر چند می دانم که جز دو سه نفر بیشتر، این یادداشت را نخواهند فهمید) از تاریخ مثال بیاورم، از آقازاده ها، قصّه‌ی آقازاده ها در این خاک شیرین نیست؛ آقازاده‌ها در این مملکت عقب‌تر از پدرانشان هستند. مثلا مطهریِ پسر را که نگاه میکنی، نه تنها در عالم فلسفه و تولید اندیشه‌ی نو، فرسنگ‌ها از پدر شهیدش عقب‌تر است که در عالم سیاست هم کیلومترها از او دورتر است. پیش‌روی سیاسی مرتضی مطهری در سکناتِ سیاسی آقا پسرشان دیده نمی‌شود، فرزندانِ بهشتی هم از نظرِ فکری شاید حال و روزِ بهتری در مقایسه با علی مطهری داشته باشند، اما با حمایت از میرحسین، از سپهرِ فکری و سیاسی ایران کنار زده شده‌اند. یعنی اگر در عالمِ نظر از فرزند مطهری جلوتر باشند، در عرصه‌ی عمل هم از او و هم از پدر فعال و شجاع‌شان بسیار عقب‌ترند.

این ها آقازاده بودند، کسانی که نفس حق مطهری ها را حس کرده بودند، یا حق خواهی بهشتی ها را لمس کرده بودند چیزی نشدند برای پدران انقلاب! ما حزب اللهی ها که تازه سه نسل هم با این پیران انقلاب فاصله داریم ادعا میکنیم که انقلاب را خوب شیرفهم شده ایم.....

البته این کار در اصل و اساس اشکالی ندارد و باعث شوری انقلابی در جامعه و پویایی انقلاب میگردد اما آنچه همگی ما آن را فراموش کرده ایم کیفیت انقلابی بودن است. ادعا میکنیم انقلابی هستیم در حالی که دریغ از خطی از نوشته جات استاد شهید مطهری در خاطرمان نقش بسته باشد یا اینکه صفحه ای از کتاب هایش را خوانده باشیم! ادعا میکنیم انقلابی هستیم در حالی که اصلا نمیدانیم برای شناساندن اسلام عزیز به همگان بایستی تفکرات مطرح در جهان را بشنویم و نقد کنیم، نه اینکه دهان مارکسیست را گل بگیریم تا مبادا از شرک حرفی زده شود. ادعا میکنیم انقلابی هستیم در حالی که نمیدانیم همین امام حسینی که دو ماه برایش اشک ریختیم و سینه زدیم تمامش سیاست بود، و هزاران هزار مثال گفتنی و نگفتنی که شما خود بهتر از حقیر بر آن واقف هستید. انقلابی بودن به مخلص بودن یا دغدغه مند بودن نیست، انقلابی کسیست که از اخلاصش در پیشبرد انقلاب خرج کند،  چرا نمیخواهیم این ها را بفهمیم، انقلاب در حال ذبح شدن است، آن وقت ما نشسته ایم از تاثیرگذاری روی قشر خاکستری حرف میزنیم.... انقلاب که نباشد دیگر قشر خاکستری که سهل است هر قشر دیگر با هر رنگ دیگر که فکرش را بکنیم از کفمان خواهد رفت. 

منکر این نمیشوم که اثرگذاری روی اقشار خاکستری از رسالت های یک انقلابی ست اما نه اینکه تمام عالم را تعطیل این تاثیر گذاری کنیم که در بیشتر موارد این تاثیر گذاری هم درست انجام نمیشود! نمیدانم که حق مطلب ادا شده است یا نه، و اصلا نمیدانم که این نوع استدلال درست است یا نه ولی میدانم که این نوع حزب اللهی بودن را شایسته انقلاب نمیدانم، خدا رحمت کند امام راحل را....همین.

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.