مداد سفید..

هر کجا هستی جهادی کار کن، جهاد ادامه دارد، جنگ ادامه دارد...

مداد سفید..

هر کجا هستی جهادی کار کن، جهاد ادامه دارد، جنگ ادامه دارد...


امروز یک آدم دیلاق و احمق و البته متوهم که خود را خیلی  خوش قیافه در آینه تصور میکرد، موجبات حال به هم زنی من و رفقایم را فراهم نمود. جزئیاتش مربوط میشود به جایی که  امروز آنجا بودم!!!!!!!

دعا میکنم که خداوند همه ی مریض ها را شفا دهد، این خود زیبا بین را هم همینطور!!!!

این تلخی خیلی طولانی نبود، بعد از اینکه صحنه ی مذکور را ترک نمودم و به سمت اتاق روانه شدم، خبر قبولی رفیق عزیزم در ماراتون نفس گیر کنکور کارشناسی ارشد، مرا بسیار ذوق زده کرد. آن هم با رتبه ای بسیار خوب که زبانم از گفتنش قاصر است...

قاصر به این جهت که این رفیقم هفت روز هفته را در پی کارهای حاشیه ای و غیر درسی میگذراند و کلا بیخیال درس و کنکور بود! اما چطور شد که اینطور شد، نمیدانم!!

 همین...

مداد سفید

فرمود: «هرکس من را بجوید خواهد یافت و هر کس مرا بیابد عاشقم خواهد شد و هر کس عاشق من شود من عاشق او میشوم و من عاشق هر که شوم اورا خواهم کشت و من هرکه را بکشم خود، خون بهای او هستم» 

مداد سفید

ماجرای ما و ماهواره جدید نیست. اما عده ای دوست دارند این داستان مثل ذهن خیلی از مسئولان فرهنگیِ مرتبط با این موضوع همچنان دست نخورده باقی بماند. و این به دوره و دولت خاصی محدود نیست. هر کسی می آید و لگدی به آن می زند. البته گاهی اتفاق می افتد که مسئولینی از سر بی دغدغه گی ماجرا را رها می کنند، اما امان از وقتی که مدیرا ن فرهنگی دولت بخواهند با روش های فوق پیشرفته ی خود این معضل را حل نمایند، مثلا وقتی مدیرانی دغدغه مند که اطراف قضیه را نمی دانند و ابتدا و انتهایش را ندیده اند بخواهند یک شبه مشکل ماهواره را حل کنند. آن وقت است که یک روز با هلی کوپتر نیروها را میفرستند به خانه های مردم تا دیش ها را خم کنند و ببرند و یک روز هم همه خبرگزاری ها را دعوت می کنند تا جلوی آنها با تانک از روی ماهواره هایی که از مردم گرفته اند رد شوند و آنها هم خبرش را کار کنند تا بتوانند بهتر به مسئولین بالای سرشان گزارش کار بدهند، که این روش بیشتر در دولت قبلی مورد توجه مدیران فرهنگی بود، اما مدیران کنونی فرهنگی کولاکی به را انداخته اند و طرحی اجرایی کرده اند که آن سرش ناپیدا! وزارت فخیمه فرهنگ و ارشاد دست یک سری مدیر سیاسی افتاده است که اصلا با الفبای فرهنگ اسلامی ذره ای آشنایی ندارندو اساسا معتقدند که باید مردم را به حال خودشان رها کنیم تا اوضاع خود به خود درست شود!

مجوز های آنجوری بدیم به خوانندگان زن تا مردانمان ایمانشان را قوی تر کنند! کتاب های ظاله را مجوز انتشار بدیم تا مخالفت با دین برای کسی عقده نشود! خودمان هم هر از چند گاهی در مراسمات آنجوری شرکت کنیم که خدایی نکرده کسی احساس نکند ما به چیزی که عمل میکنیم اعتقادی نداریم و ناراحت بشود! و اما درمورد ماهواره، اصلا چه معنی دارد که کسی در خانه ی مردم سرک بکشد، مردم خودشان عقل و شعور دارند ، شاید یک نفر پیدا شود که با همین ماهواره علاقه مند به اسلام و فرهنگ اسلامی شده و بخواهد در این ضمینه بیشتر تحقیق کند، چرا ما کاری کنیم که فرهنگ اسلامی در انزوا بماند، الان زمان گفتگوی تمدن هاست. بگذارید گفتگو کنیم!

تمامی این مشکلات فقط و فقط یک علت میتواند داشته باشد آن هم اینکه، مدیران فرهنگی در دوره های مختلف، بیش از این که یک مدیر فرهنگی باشند، یک پادوی سیاسی اند، و اصلا بلد نیستند کار فرهنگی یعنی چه، که حالا بیایند برای مشکل ماهواره راه حل بنویسند و اجرایی کنند.

همین...

مداد سفید


 واقعیت امروز ما این است که حرامزاده های متوهم 88 دیگر جایی در این خاک ندارند، واقعیت امروز ما این است که دشمن خونخوارمان در منطقه ای به وسعت همین شهر خودمان زمینگر شده است. که نمونه اش طوفان سهمگین آل سعود بر سر انصارالله بود که به قول سید حسن  نصرالله در حد و اندازه ی نسیم هم نوزید! واقعیت این است که حلقه های  مستضعفین جهان در حال وصل شدن بهم هستند.  واقعیت امروز ما این است که خواب پدرخوانده برای به ارث بردن این خاک به فرزندانش، تعبیر نخواهد شد، واقعیت امروز ما این است که دولت موحدی داریم که در صحنه دیپلماتیک و در دفاع از ملت مظلوم غزه و عراق و سوریه ضعیف تر از دولت های ملحد!!! امریکای لاتین است! واقعیت امروز ما این است که رئیس جمهور حقوق دانمان انقلابی بودن را سه طلاقه کرده است. واقعیت امروز ما این است که در داخل کشورمان هر لحظه باید آماده خیانت اصلاح طلب ها باشیم، که خدا میداند چه ها برنامه ریخته اند برای انتخابات مجلس پیشرو.

واقعیت امروز ما این است که به لطف الهی پیروزی برای ما خواهد بود. البته اگر از صراط مستقیم و ولایت رهبری خارج نشویم...

مداد سفید

امام خمینی (ره)

«در روایات هست که آخوند فاسد و ملای فاسد در جهنم از بوی تعفنش اهل جهنم در عذاب هستند. در این دنیا هم از بوی تعفن بعض از آخوندهای فاسد، دنیا در عذاب است. ما طرفداری از عمامه نمی‌کنیم. ما طرفداری از اسلام می‌کنیم. این اسلام پیش شما باشد معظم هستید. پیش هرکس باشد معظم است.»

اگر امر به معروف و نهی از منکر عامل ناامنی در جامعه است، اگر ایدئولوژی و آرمان ها جایی در سیاست خارجی ندارند، اگر پلیس و در راس آن حکومت و دولت موظف به اجرای اسلام نیستند، اگر دین مسئله ای شخصی ست و دین اسلام فقط به معنای نماز خواندن و اخلاق خوب داشتن در منزل است، اگر اعتدال به معنای بی تفاوتی نسبت به فساد و فحشا در جامعه است، اگر صحبت کردن از دین، نشانه عصر حجری بودن است، اگر میدان مذاکره، میدان برد برد با شیطان است، اگر بی حجابی و رباخواری فرع است و کم آبی اصل، اگر یادآوری فتنه 88 ، نبش قبر گذشته است و مسائل مهم تری وجود دارد که باید به آن ها پرداخت، اگر دولت و حکومت در قبال بهشت و جهنم رفتن مردم مسئولیتی ندارند، اگر منافع ملی مهمتر از از حفظ عزت و غیرت اسلامی هستند، اگر معیار صلاحیت افراد انگلیسی حرف زدن آنهاست ، اگر انتقاد از عملکرد دولت نشانه ی بیسوادی، بی شناسنامه و افراطی بودن افراد است،  ... و با هزاران اگرِ دیگری که با صحبت های رییس جمهور باید به آنها فکر کرد، این سوال پیش می آید که چرا یک فرد در کسوت روحانیت این حرف ها را می زند؟ و اصلا چرا اکثریت صحبت های تخریبی رئیس جمهور حول محور اسلام و مسائل اسلامی ست؟ چرا رئیس جمهور نام خود را به روحانی تغییر داده است؟ دکتر حسن فریدون که بیشتر با این حرف ها قرابت دارد. به نظر میرسد جناب روحانی با این نام و با این لباس روحانیت، به دنبال یافتن شأنیتی برای حرف های خود است  تا حرف هایش زیر سایه ی این شأنیت مخاطب پیدا کند و کسی را یارای انتقاد و مقابله با آنها نباشد. و شاید تمامی این هجمه ها و سیبل قرار دادن دین و مومنین جز برای لاپوشانی ناکارامدی ها و کوتاهی های خود و تیم معتدلش نبوده است.

مداد سفید