مداد سفید..

هر کجا هستی جهادی کار کن، جهاد ادامه دارد، جنگ ادامه دارد...

مداد سفید..

هر کجا هستی جهادی کار کن، جهاد ادامه دارد، جنگ ادامه دارد...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وزارت ارشاد» ثبت شده است

در هفته ای که گذشت،بازار استعفای سریالی وزرای دولت داغ بود. بازاری که در آن نام وزارتخانه ای کما فی السابق سرلیست سیاهه ای بود که ناکارامدی دولت معتدل را جار میزد. وزارتخانه ای که وزیرش حتی از صد فرسخی فرهنگ هم رد نشده است. آقازاده ای که در عالم دین داری، کیلومترها از پدر پیرِ مریدش عقب تر ایستاده است. آقازاده ای که بعد از انقلاب، لباس روحانیت از تن برداشته و کت و شلوار را مناسب عقایدش دیده است. وصله ای ناجور برای وزارت فرهنگ که این وزارتخانه را به مترسکی بی خاصیت تبدیل کرده که فقط ظاهرش شبیه یک متولی فرهنگی ست و نه باطن تهی از فرهنگش.
زبان از بیان تمام این بی تدبیری ها و کم فروشی های وزارت خانه ی متبوع، قاصر است، چرا که ما هرچه در این سه سال و اندی از خیانت هایش گفتیم، مصداق « یاسین در گوش خر خواندن » بود و در نهایت متهم شدیم به مشتی بی سواد و بی شناسنامه.
استعفای پی در پی وزرا که یکی پس از دیگری تقدیم دولت شد چه معنایی جز اجبار خود دولت به این کناره گیری ها را دارد؟  دولتی که عادت کرده است به قلدری، به اینکه به بهانه ی نارضایتی مردم از این وزارتخانه ها، از ایشان بخواهد محترمانه مسند وزارت را رها کرده و از محضر دولت مرخص شوند. سوال اینجاست که اگر روحیه سرهنگی حضرات دولتی بر درو کردن کابینه کار خوبی بود، پس چرا در آخرهای عمر دولت به یاد رئیس جمهور حقوق دانمان افتاده است! و کیست که نیات شوم دولتی هارا از این تغییرات نداند..
اوضاع این روزهای کشور با بازی هایی که تیم معتدل دولت به راه انداخته اند، برای ملتی که حیثیت، برایشان از نان شب مهم تر است، بسیار نگران کننده است. نگران آینده ای که دارد لا به لای زیاده خواهی ها و دروغ ها از بین میرود.
علی الدوام آنچه اتفاق افتاده است، نه عنوان « ترمیم کابینه » را دارد، بلکه حیله ای ست از هزاران مکر رئیس جمهور معتدل که خیلی وقت است انقلابی بودن را سه طلاقه کرده است. رئیس جمهوری که فقط به فکر پیروزی در انتخابات آینده است. حتی اگر این پیروزی به بهای فروختن عزت و حیثیت جمهوری اسلامی به مشتی نفوذی و پادوی استکبار تمام شود.
مداد سفید

ماجرای ما و ماهواره جدید نیست. اما عده ای دوست دارند این داستان مثل ذهن خیلی از مسئولان فرهنگیِ مرتبط با این موضوع همچنان دست نخورده باقی بماند. و این به دوره و دولت خاصی محدود نیست. هر کسی می آید و لگدی به آن می زند. البته گاهی اتفاق می افتد که مسئولینی از سر بی دغدغه گی ماجرا را رها می کنند، اما امان از وقتی که مدیرا ن فرهنگی دولت بخواهند با روش های فوق پیشرفته ی خود این معضل را حل نمایند، مثلا وقتی مدیرانی دغدغه مند که اطراف قضیه را نمی دانند و ابتدا و انتهایش را ندیده اند بخواهند یک شبه مشکل ماهواره را حل کنند. آن وقت است که یک روز با هلی کوپتر نیروها را میفرستند به خانه های مردم تا دیش ها را خم کنند و ببرند و یک روز هم همه خبرگزاری ها را دعوت می کنند تا جلوی آنها با تانک از روی ماهواره هایی که از مردم گرفته اند رد شوند و آنها هم خبرش را کار کنند تا بتوانند بهتر به مسئولین بالای سرشان گزارش کار بدهند، که این روش بیشتر در دولت قبلی مورد توجه مدیران فرهنگی بود، اما مدیران کنونی فرهنگی کولاکی به را انداخته اند و طرحی اجرایی کرده اند که آن سرش ناپیدا! وزارت فخیمه فرهنگ و ارشاد دست یک سری مدیر سیاسی افتاده است که اصلا با الفبای فرهنگ اسلامی ذره ای آشنایی ندارندو اساسا معتقدند که باید مردم را به حال خودشان رها کنیم تا اوضاع خود به خود درست شود!

مجوز های آنجوری بدیم به خوانندگان زن تا مردانمان ایمانشان را قوی تر کنند! کتاب های ظاله را مجوز انتشار بدیم تا مخالفت با دین برای کسی عقده نشود! خودمان هم هر از چند گاهی در مراسمات آنجوری شرکت کنیم که خدایی نکرده کسی احساس نکند ما به چیزی که عمل میکنیم اعتقادی نداریم و ناراحت بشود! و اما درمورد ماهواره، اصلا چه معنی دارد که کسی در خانه ی مردم سرک بکشد، مردم خودشان عقل و شعور دارند ، شاید یک نفر پیدا شود که با همین ماهواره علاقه مند به اسلام و فرهنگ اسلامی شده و بخواهد در این ضمینه بیشتر تحقیق کند، چرا ما کاری کنیم که فرهنگ اسلامی در انزوا بماند، الان زمان گفتگوی تمدن هاست. بگذارید گفتگو کنیم!

تمامی این مشکلات فقط و فقط یک علت میتواند داشته باشد آن هم اینکه، مدیران فرهنگی در دوره های مختلف، بیش از این که یک مدیر فرهنگی باشند، یک پادوی سیاسی اند، و اصلا بلد نیستند کار فرهنگی یعنی چه، که حالا بیایند برای مشکل ماهواره راه حل بنویسند و اجرایی کنند.

همین...

مداد سفید